1 عبدالرحمن، شیرمردان، شاه گردون، جاودان با عموم شهرتش، مهر است مانند سها
2 توپ اژدروار را چون بر عراده تکیه داد پاره شد خمپارهوَش قلب عدو زین اعتنا
3 حسب حال خصم ملهم گشت تاریخش بدل دشمن بد چون رهد از شیر یا از اژدها
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 امروز که منزلم نصیبین گردید از داغ غمت دلم نصیبین گردید
2 دوری ز سر کوی تو از من دور است اما چه توان کرد نصیبب این گردد
1 اگر مرد کاری در دوست باز است وگر قصه جویی، حکایت دراز است
2 بود کار آزادگان ترک هستی به ابحاث محمود و نقل ایاز است
1 نازم به رعنا دلبری سالار هر دو عالم است بینم به پای اخترش افشانده تاج آدم است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به