جوانی چنین گفت روزی از پروین اعتصامی قطعه‌ 148

پروین اعتصامی

آثار پروین اعتصامی

پروین اعتصامی

جوانی چنین گفت روزی به پیری

1 جوانی چنین گفت روزی به پیری که چون است با پیریت زندگی

2 بگفت اندرین نامه حرفی است مبهم که معنیش جز وقت پیری ندانی

3 تو، به کز توانائی خویش گوئی چه میپرسی از دورهٔ ناتوانی

4 جوانی نکودار، کاین مرغ زیبا نماند در این خانهٔ استخوانی

5 متاعی که من رایگان دادم از کف تو گر میتوانی، مده رایگانی

6 هر آن سرگرانی که من کردم اول جهان کرد از آن بیشتر، سرگرانی

7 چو سرمایه‌ام سوخت، از کار ماندم که بازی است، بی‌مایه بازارگانی

8 از آن برد گنج مرا، دزد گیتی که در خواب بودم گه پاسبانی

عکس نوشته
کامنت
comment