- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی
2 ملک صمدیت را، چه سود و زیان دارد گر حافظ قرآنی، یا عابد اصنامی
3 زهدت به چه کار آید، گر راندهٔ درگاهی؟ کفرت چه زیان دارد، گر نیک سرانجامی
4 بیچارهٔ توفیقند، هم صالح و هم طالح درماندهٔ تقدیرند، هم عارف و هم عامی
5 جهدت نکند آزاد، ای صید که در بندی سودت نکند پرواز، ای مرغ که در دامی
6 جامی چه بقا دارد، در رهگذر سنگی؟ دور فلک آن سنگ است، ای خواجه تو آن جامی
7 این ملک خلل گیرد، گر خود ملک رومی وین روز به شام آید، گر پادشه شامی
8 کام همه دنیا را، بر هیچ منه سعدی چون با دگری باید، پرداخت به ناکامی
9 گر عاقل و هشیاری، وز دل خبری داری تا آدمیت خوانند، ورنه کم از انعامی