خسته ای را که از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 71

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

خسته ای را که دگر طاقت و قوت نبود

1 خسته ای را که دگر طاقت و قوت نبود گر تفقد نکنی شرط مروت نبود

2 پدر پیر فلک را نبود مهر و وفا شفقت نیز مگر رسم ابوت نبود

3 با فراق تو قرینم ز چه اندر همه عمر گر مرا با غم عشق تو اخوت نبود

4 دلبرا هر که در این در به غلامی شده پیر گر شود رانده از این در ز فتوت نبود

5 کس به مقصد نرسد گر نکنی همراهی قطع این مرحله با قدرت و قوت نبود

6 مفتقر در همۀ کون و مکان کوی امید جز در صاحب دیوان نبوت نبود

عکس نوشته
کامنت
comment