ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی
ادیب الممالک فراهانی

روزگاری از ادیب الممالک فراهانی دیوان اشعار 13

دیوان اشعار 13 ام از 872 رستم نامه

روزگاری که از طلایه مرگ

1 روزگاری که از طلایه مرگ شاخ عمر مرا خزان شد برگ

2 ریخت در جویبار و گلبن خشک برف و کافور جای سنبل و پشک

3 نعمت و ناز رخت بسته ز کوی سر به چوگان تن فتاده چو گوی

4 گشته در خانقاه گوشه نشین داده بر باد هوش و دانش و دین

5 خوار و بیمار و زار و فرسوده خون به رخساره از جگر سوده

6 بسته برزخ در خروج و دخول گشته از قیل و قال خلق ملول

7 پیک رحلت که پیریش نام است مرگ را صحبتش سرانجام است

8 از در آمد مرا بداد نوید کاندرآ سوی بوستان امید

9 رخت بربند ازین سرای کهن جامه نو پوش و خانه را نو کن

10 برهان روح را ز محبس تن وین پری را ز بند اهریمن

11 جامه نو کن که شوخکن شد و زشت خوشه خوشیده شد درو کن کشت

12 تا ببینی یکی جهان فراخ لاله در باغ و میوه اندر شاخ

13 شهد و شیر و شراب و شاهد و شمع دوستان در کنار و یاران جمع

14 آرزوها بکام و دلها شاد باغها سبز و خانها آباد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر روزگاری که از طلایه مرگ

شاعر شعر روزگاری که از طلایه مرگ چه کسی است ؟

شاعر شعر روزگاری که از طلایه مرگ ادیب الممالک فراهانی می باشد.

شعر روزگاری که از طلایه مرگ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر روزگاری که از طلایه مرگ چیست ؟

قالب شعر روزگاری که از طلایه مرگ دیوان اشعار است

مضمون اصلی شعر روزگاری که از طلایه مرگ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر