-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گردم بگردون گر کشم سرباز می خواهم که برگردم
2 ز شوق پای بوس آن سهی سرو روان مردم ره فرصت ندارم کاش خاک رهگذر گردم
3 طبیبا آن پری رو میل با دیوانها دارد علاج من مکن بگذار تا دیوانه تر گردم
4 ز برق آه خود چون شمع می سوزم ز سر تا پا اگر نی دم بدم سر تا قدم از اشک تر گردم
5 بسینه می خلد صدخار محنت هر دمم زان گل سزد گر همچو غنچه غرقه در خون جگر گردم
6 ز تیغ آرزو بر سینه دارم چاکها هر سو بامیدی که تیر غمزه او را سپر گردم
7 فضولی چون هوا تا کی کشم حبس حباب تن خوشا کایم برون وان سرو را بر گرد سر گردم