- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای زده بر فلک سراپرده رخت بر تخت عیسی آورده
2 ای که از رشک نردبان فلک با خود از خاک بر فلک برده
3 گر کسان گرسنه گرد تو در همه با گوشت مرغ خو کرده
4 پس اگر بر پریده او سوی تو نپریده ازو بیازرده
5 نیک زشتست با چو تو عمری ظلم را پر و بال گسترده
6 داده همنام خود به ده مطلب یاری از هندوان نو برده
7 کی تواند سپیدچرده شده آنکه کرد ایزدش سیهچرده
8 ای درون هزار پرده شده لن ترانی نبشته بر پرده
9 گر که مستوجبست حد ترا این سنایی شراب ناخورده
10 هم وبالی نباشدت گر ازو در گذاری گناه ناکرده
11 بدهی این گدای گرسنه را بدل نان برنج پرورده