شهی که شیوه ی درویش از محیط قمی هفت شهر عشق 9

محیط قمی

آثار محیط قمی

محیط قمی

شهی که شیوه ی درویش پروری داند

1 شهی که شیوه ی درویش پروری داند رموز سلطنت و سرّ سروری داند

2 بقای دولت آن شاه را بشارت باد که رسم معدلت و دادگستری داند

3 بماند نام نوشیروان زعدل به جای خلاف آن که بقا در ستمگری داند

4 ز تیر آه حذر کن که این خدنگ بلا گذشتن از سپر چرخ چنبری داند

5 وجود من که از این پیشش تیره خاکی بود ز فیض عشق کنون کیمیاگری داند

6 کشد به ساحل مقصود تخته پاره ی تن به بحر عشق هر آن کو شناوری داند

7 به رهگذار طلب هر که پا زسر نشناخت قدم زدن به طریق قلندری داند

8 بلند مرتبه ی فقر در خورد آن است که پشت و پای زدن بر توانگری داند

9 به یمن مقدم دُردی کِشان صاف ضمیر زمین میکده با چرخ همسری داند

10 به دفع فتنه ی یاجوج غم زدل ساقی به جام بستن سدّ سکندری داند

11 دلم ربوده به چوگان طُره طَرّاری که بردن از مه و خورگوی دلبری داند

12 نگاه آهوی وحشی خرام کبک دری تجلی مُلک و جلوه ی پری داند

13 ز حلقه حلقه ی گیسو کند زره سازی ز نوک ناوک مژگان زره دری داند

14 ز زرّ جعفریش نقد اعتقاد به است کسی که مذهب و آئین جعفری داند

15 ششم امام که زانوار مهر او طبعم به هفت اختر رخشنده برتری داند

16 ز جعفربن محمد ولیّ حق مددی اگر به ذرّه رسد، مهرپروری داند

17 ز فیض صادق آل محمد است اگر «محیط» طرز سخن گفتن دَری داند

18 بهای گوهر والای نغز گفتارم سخن شناس و هنر سنج و گوهری داند

عکس نوشته
کامنت
comment