سری که در قدم سرو از بابافغانی شیرازی غزل 270

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد

1 سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد در اوج سلطنت از جلوه های ناز تو باشد

2 گرت ایاز بیند بدین جمال و نکویی کند قبول که سلطان او ایاز تو باشد

3 اگر چه نقد دلم سکه ی قبول ندارد بدین خوشست که در بوته ی گداز تو باشد

4 زهر چه غیر تو پرداخت دل خزینه ی جان را بدین امید که روزی امین راز تو باشد

5 بخدمت تو چه آرم نثار وقت تکلم که در مقابله ی لعل دلنواز تو باشد

6 ز سحر خامه ببندم زبان طعن مخالف اگر اشاره ی ابروی عشوه ساز تو باشد

7 چه کام خوشتر ازین عشق بی زوال فغانی که هر کجا قدم او رخ نیاز تو باشد

عکس نوشته
کامنت
comment