آخر ای مغرور گاهی زیر پای از وحشی بافقی غزل 224

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

آخر ای مغرور گاهی زیر پای خود نگر

1 آخر ای مغرور گاهی زیر پای خود نگر زیر پای خود سر عجز گدای خود نگر

2 این چه استغنا و ناز است ، این چه کبر و سرکشیست حسبه‌لله به سوی مبتلای خود نگر

3 چون خرامی غمزه را بنشان بر آن دنبال چشم نیم کشته نازْ خلقی، بر قفای خود نگر

4 این مَبین جانا که آسان پنجه صبرم شکست زور بازوی غم مرد آزمای خود نگر

5 باورت گر نیست از وحشی که می‌سوزد ز تو چاک در جانش فکن داغ وفای خود نگر

عکس نوشته
کامنت
comment