-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبی از روی دلداری اگر دیدار بنمایی چو خورشید جهانآرا همه عالم بیارایی
2 تو اندر پرده پنهان و جهان پرشورش از عشقت قیامت باشد آن ساعت که از پرده برون آیی
3 نه صبر از تو بود ممکن اگر پنهان شوی یک دم نه طاقت میکند یاری اگر دیدار بنمایی
4 گر از روی رضا یک دم نظر بر عالم اندازی دری از روضه رضوان به روی خلق بگشایی
5 تو با چندین نشانیها ز چشم خلق پنهانی ولی در عین پنهانی بر عارف هویدایی
6 مشو غایب ز من یک دم که آرام دل و جانی مرو از چشم من بیرون که نور چشم بینایی
7 جهان آیینهای آمد صفا و روشنیش از تو همه عالم سراسر تن تو تنها جان تنهایی
8 به لطفم سوی خود میکش که من ذره تو خورشیدی به خویشم آشنایی ده که من قطره تو دریایی
9 حسین اشعار شیرینت چنان بگرفت عالم را که طوطی را نمیتابد به عهد تو شکرخایی