-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک لحظه درد عشق تو از دل نمیشود وز دیده نقش روی تو زایل نمیشود
2 گویند پند ده دل شیدای خویش را بسیار پند دادم و عاقل نمیشود
3 در ورطهایست کشتی صبرم به بحر عشق کز غرقهگاه موج به ساحل نمیشود
4 هردم به حالتی دگر افتم ز دست غم لیکن به هیچ حال غم از دل نمیشود
5 ای دل مبر امّید که بیرنج هیچ دست در گردن مراد حمایل نمیشود
6 گویند سعی کن که شود کام حاصلت من سعی مینمایم و حاصل نمیشود
7 صدبار اوفتاد به دام بلا جلال خود پند مینگیرد و کامل نمیشود