جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود از جلال عضد غزل 120

غزل 120 ام از 401 غزلیّات

یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود

1 یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود وز دیده نقش روی تو زایل نمی‌شود

2 گویند پند ده دل شیدای خویش را بسیار پند دادم و عاقل نمی‌شود

3 در ورطه‌ای‌ست کشتی صبرم به بحر عشق کز غرقه‌گاه موج به ساحل نمی‌شود

4 هردم به حالتی دگر افتم ز دست غم لیکن به هیچ حال غم از دل نمی‌شود

5 ای دل مبر امّید که بی‌رنج هیچ دست در گردن مراد حمایل نمی‌شود

6 گویند سعی کن که شود کام حاصلت من سعی می‌نمایم و حاصل نمی‌شود

7 صدبار اوفتاد به دام بلا جلال خود پند می‌نگیرد و کامل نمی‌شود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود

شاعر شعر یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود چه کسی است ؟

شاعر شعر یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود جلال عضد می باشد.

شعر یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود چیست ؟

قالب شعر یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود غزل است

مضمون اصلی شعر یک لحظه درد عشق تو از دل نمی‌شود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر