نمودی روی گرم خویش از بابافغانی شیرازی غزل 448

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی بازم

1 نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی بازم چه کردی شمع من، در آتشی انداختی بازم

2 چه جولان بود یارب این که از پیشم چو بگذشتی به کینم گرم کردی رخش و بر سر تاختی بازم

3 دو روزی برده بودی از بلا و آفتم بیرون به یک بازی آن شوخ بلا درباختی بازم

4 پی سوز رقیبان گرم کردی مهر خود با من به شوخی در تنور دیگران انداختی بازم

5 چنان از حال خویشم بردی ای بیگانه‌وَش بیرون که در خیل اسیران دیدی و نشناختی بازم

6 غبار من ز میدان بلا یک ذره ننشیند به جولان رفتی ای ترک و علم افراختی بازم

7 فغانی رسته بودم چندگاه از طعن بدگویان درین سودا درآوردی و رسوا ساختی بازم

عکس نوشته
کامنت
comment