مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار رفت که دوا کن. بیطار از آنچه در چشم چارپای می کند در دیده او کشید و کور شد. حکومت...
مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار رفت که دوا کن. بیطار از آنچه در چشم چارپای می کند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند گفت بر او هیچ تاوان نیست. اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی. مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آن که ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد. ,
2
ندهد هوشمند روشن رای
به فرومایه کارهای خطیر
3
بوریاباف اگر چه بافندهست
نبرندش به کارگاه حریر
سعدی شیرازی از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
اثر
مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار رفت که دوا کن. بیطار از آنچه در چشم چارپای می کند در دیده او کشید و کور شد. حکومت...
گلستان 14 ام از 1930
باب هفتم در تأثیر تربیت در گلستان
سعدی شیرازی
می باشد
حکایت
شعر
قالب : گلستان
سبک : عراقی
دیدگاهها **