-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی سرسبزی از سرو بلندت تاج شاهی را فروغ از لمعه ی مهر رخت شمع الهی را
2 زشوق لاله ی روی تو دارم آتشی در دل که تا روز جزا داغش نیندازد سیاهی را
3 خط سبزت بخون عاشقان محضر نوشت آخر دل آشفته هم میداد اول این گواهی را
4 چه شد وه کز فغان و گریه هرگز نیست آرامم قراری هست آخر بکرمانی مرغ و ماهی را
5 سحرگه چون غم روز جدایی در دلم افتد بآه سرد بنشانم چراغ صبحگاهی را
6 رخ زرد مرا اشک جگرگون تازه میدارد سرشک ارغوانی گل بود رخسار کاهی را
7 چه عذر مقدمت خواهد فغانی چون شوی حاضر که بندد حیرت حسنت زبان عذرخواهی را