1 ای وفا ای که در وفاداری صفت روزگار را داری
2 گل نمایی عبث مکن بر خلق که همان طبع خار را داری
3 مهره ی دوستی به کس مفروش که همان نیش مار را داری
1 دوش در صحن چمن از چه سبب غوغا بود مگر آن سرو چمان جلوه کنان آنجا بود
2 راستی سرو چمن این همه آشوب نداشت این قیامت همه از قامت او برپا بود
1 وقت است زچهره پرده برداری دلداده هزار، بیشتر داری
2 یک بار اگر جمال به نمایی بازار دو کون، بی خبر داری
1 بَرِ رُخ تو حرام است روی گُل دیدن به پیش زلف تو جعد بنفشه بوئیدن
2 به نزد تنگ دهانت، به غنچه دل بستن خطاست شرط کمال است، نکته سنجیدن