1 ای وفا ای که در وفاداری صفت روزگار را داری
2 گل نمایی عبث مکن بر خلق که همان طبع خار را داری
3 مهره ی دوستی به کس مفروش که همان نیش مار را داری
1 ای منتظران مژده که آمد گه دیدار بر بام برآئید که شد ماه پدیدار
2 از خانه درآئید که جانان ز ره آمد جان پیشکش آرید که زر نیست سزاوار
1 نیمه شب بر سرم آن خسرو شیرین آمد خفته بودم که مرا بخت به بالین آمد
2 آمد آن گونه که تقریر نمودن نتوان چون توان گفت به تن جان به چه آیین آمد
1 صباح الخیر زد بلبل به گلشن گل من عید شد، چشم تو روشن
2 گلی در گلشن ایجاد به شکفت که گل می نشکفد چون او به گلشن