1 ای وفا ای که در وفاداری صفت روزگار را داری
2 گل نمایی عبث مکن بر خلق که همان طبع خار را داری
3 مهره ی دوستی به کس مفروش که همان نیش مار را داری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 حالی دارم پریش و وضعی درهم مرغی دلی مبتلای دام دو صد غم
2 از ستم آسمان و کید مه و مهر روزم جمله شب است و شب همه مظلم
1 عید است و کرده دلبر من دست و پا خضاب خوش رنگ تازه ریخته از بهر دل بر آب
2 دارد برای بردن دل، شیوه ها به چشم ریزد بر آب رنگ و بَرَد دل ز شیخ و شاب
1 تهی زخویشم و سرشار آن چنان از دوست که گر زپوست برآیم هر آن چه بینی اوست
2 زمن مپرس بد و نیک وضع عالم را که هرچه در نظر آید مرا تمام نکوست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **