1 ای وفا ای که در وفاداری صفت روزگار را داری
2 گل نمایی عبث مکن بر خلق که همان طبع خار را داری
3 مهره ی دوستی به کس مفروش که همان نیش مار را داری
1 یاد آیدم چو محنت ایام سخت خویش بر تن درم چو مردم دیوانه رخت خویش
2 بیمار درد هجرم و مرگم بود طبیب دارم دوا زخون دل لخت لخت خویش
1 چون در چمن چمان شد، آن شوخ سرو قامت در هر قدم به پا کرد هنگامه ی قیامت
2 از آب و رنگ رخسار، بر آبروی گلزار بازار سرو به شکست، قدّش زاستقامت
1 ما را کجا به کوی تو ممکن بود وصول که آنجا خیال را نبود قدرت نزول
2 طول زمان هوای تو از سر بدر نبرد اصلی بود محبت و الاصل لا یزول