شب تنهایی ای دل هر که از الهامی کرمانشاهی غزل 4

الهامی کرمانشاهی

آثار الهامی کرمانشاهی

الهامی کرمانشاهی

شب تنهایی ای دل هر که چون غم همدمی دارد

1 شب تنهایی ای دل هر که چون غم همدمی دارد چه غم او را که اندر خانهٔ دل محرمی دارد

2 به جز این زخم مردافکن که من اندر جگر دارم هر آن زخمی که بینی در زمانه مرهمی دارد

3 خوش آن روزی که چون دیوانگان از سنگ اطفالم به خون آلوده بر بینی که آن هم عالمی دارد

4 فشاندم تخم مهرت را به کشت سینهٔ محزون چه غم از خشکسالی‌ها که چشمم شب نمی‌دارد

5 اگر لعل لبت نبود نگین جم چرا دایم مسخّر ملک دل‌ها را به حکم خاتمی دارد

6 ندارد بیمی الهامی دگر از دوزخ هجران که در خلد وصال تو روان خرّمی دارد

عکس نوشته
کامنت
comment