- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد طشتش فتاد از بام ما نک سوی مجنون خانه شد
2 میگشت گرد حوض او چون تشنگان در جست و جو چون خشک نانه ناگهان در حوض ما ترنانه شد
3 ای مرد دانشمند تو دو گوش از این بربند تو مشنو تو این افسون که او ز افسون ما افسانه شد
4 زین حلقه نجهد گوشها کو عقل برد از هوشها تا سر نهد بر آسیا چون دانه در پیمانه شد
5 بازی مبین بازی مبین این جا تو جانبازی گزین سرها ز عشق جعد او بس سرنگون چون شانه شد
6 غره مشو با عقل خود بس اوستاد معتمد کاستون عالم بود او نالانتر از حنانه شد
7 من که ز جان ببریدهام چون گل قبا بدریدهام زان رو شدم که عقل من با جان من بیگانه شد
8 این قطرههای هوشها مغلوب بحر هوش شد ذرات این جان ریزهها مستهلک جانانه شد
9 خامش کنم فرمان کنم وین شمع را پنهان کنم شمعی که اندر نور او خورشید و مه پروانه شد