عبرتی‌کوتا لب از هذیان از بیدل دهلوی غزل 115

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

عبرتی‌کوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا

1 عبرتی‌کوتا لب از هذیان به هم دوزد مرا موج این‌گوهر نمی‌دانم چه پهلو زد مرا

2 عمرها شد آتشم افسرده است ما نفس خنده‌ها بسیارکردیم‌گریه آموزد مرا

3 زان همه‌حسرت که‌حرمان باغبارم برده‌است می‌زند دامن نمی‌دانم کی افروزد مرا

4 محرم آن شعله خویم جانب دیرم مخوان عالمی را جمع سازم هرکه بدوزد مرا

5 حرف‌لعل اوخموشم کردبیدل‌عمرهاست گبر دارد رو به محرابی‌که می‌سوزد مرا

عکس نوشته
کامنت
comment