-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرهی از خم آن زلف چلیپا وا شد هرکجا بود، دل گمشدهای پیدا شد
2 گر به آهوی ختا، نسبت چشمت دادیم گنه از جانب او نیست، خطا از ما شد
3 گندم خال تو در خُلد، ره آدم زد زلف شیطان صفتت راهزن حوا شد
4 ترک چشمان تو مستند و، دو شمشیر به دست از دو بد مست یکی شهر پر از غوغا شد
5 سخن از لعل تو، هر جا که روم میشنوم این چه سرّیست که در دوره ما پیدا شد؟
6 یا رب! این خرمن گل چیست که از نکهت او آتشی حاصل و جانسوز من شیدا شد
7 ارنی گفت دلم بهر تماشای رُخش لن ترانی به جواب، از دو لبش گویا شد
8 بیسبب رهزن میخانه صبوحی گشته رهزن دین و دلم آن صنم ترسا شد