- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برزن ای دل دامن کوشش که کاری کردهام باز خود را هرزه گرد رهگذاری کردهام
2 گشته پایم راز دار طول و عرض کوچهای چشم را جاسوس راه انتظاری کرده ام
3 میکنم پنهان ز خود اما گلم خواهد شکفت کز دل خود فهم اندک خار خاری کردهام
4 آب در پیمانه گردانیدهام زین درد بیش در سبوی خود شراب خوشگواری کردهام
5 ساقیا پیشینه آن دردی که اندر شیشه بود دیگران را ده که من دفع خماری کردهام
6 تا چه فرماید غلوی شوق در افشای راز برخلاف آن به خود حالا قراری کردهام
7 وحشی از من زین سرود غم بسی خواهد شنید زانکه خود را بلبل خرم بهاری کردهام