دلی که در خم زلف بتی اسیر از غبار همدانی غزل 27

غبار همدانی

آثار غبار همدانی

غبار همدانی

دلی که در خم زلف بتی اسیر نباشد

1 دلی که در خم زلف بتی اسیر نباشد عجب مدار که بر ملک تن امیر نباشد

2 چنان گسسته ام از ما سوا علاقۀ الفت که غیر زلف توام هیچ دستگیر نباشد

3 مرا مگوی چرا پند عاقلان نپذیری که غیر عشق توام هیچ دلپذیر نباشد

4 کُشی و زنده کنی ورنه چون تو هیچ ستمگر به قتل بی گنهان اینقدر دلیر نباشد

5 هزار مرتبه داری زمن گریز ولیکن چو نیک بنگرم از تو مرا گریز نباشد

عکس نوشته
کامنت
comment