دلی که با رخ زلف تو همنشین باشد از شمس مغربی غزل 78

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

دلی که با رخ زلف تو همنشین باشد

1 دلی که با رخ زلف تو همنشین باشد مجرد از غم و شادی و کفر و دین باشد

2 بود ز کفر و ز اسلام بی خبر آن دل که زلف و روی تواش روز شب قرین باشد

3 خود ز بهر تفاخر ز خرمن آن کس که خوشه چین تو بوده است خوشه چین باشد

4 کجا به ملک سلیمان و خاتمش نگرم مرا که مملکت فقر درّ نگین باشد

5 مرا که جنت دیدار در درّ درون دلست چه التفات بدیدار حور عین باشد

6 کجا ز لذت دیدار او خبر یابی ترا که میل به شیر و با انگبین باشد

7 به پیش دیده ی ما غیر و عین هردو یکیست نظر بعین کند هر که با یقین باشد

8 بدوز دیده ز غیر آنگهی بعین نگر بعین کی نگرد هر که غیر بین باشد

9 بیا و دیده از مغربی بوان ستان ببین که هرچه بگفت او چنین، چنین باشد

عکس نوشته
کامنت
comment