- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کینه را در دامن دلهای سنگین مسکن است هرکجا تخم شرردیدیم سنگش خرمن است
2 خاکساران، قاصد افتادگیهای همند جاده را طومار نقش پا به منزل بردن است
3 با دل جمع از خراش سینه غافل نیستیم غنچهساندر هر سرانگشتمنهانصدناخن است
4 بگذر از اسباب اگر آگاهی از ذوق فنا چون شود منزل نمایانگرد راه افشاندن است
5 غفلت تحقیق بر ما تار و پود و هم بافت ورنه در مهتاب احوالکتانها روشن است
6 بیلب او چون خیال غیر در دلهای صاف شیشهها را موج صهبا خار در پیراهن است
7 آتشی در جیب دل دزدیده امکز سوز آن مو بر اعضایم چو گلخن دود چشم روزن است
8 هیچ سودایی بتر از زحمت افلاس نیست دستقدرتچونتهیشد با گریباندشمن است
9 از وداع غنچه آغوش گل انشا کردهایم بیگریبانی تماشاگاه چندین دامن است
10 بیدل از چشم تحیرپیشگان نم خواستن دامن آیینه بر امید آب افشردن است