- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
2 به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
3 گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کآری هست
4 هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
5 صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبت گل خاری هست
6 نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
7 باد خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد آب هر طیب که در کلبه عطاری هست
8 من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
9 من از این دلق مرقع به درآیم روزی تا همه خلق بدانند که زناری هست
10 همه را هست همین داغ محبت که مراست که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
11 عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند داستانیست که بر هر سر بازاری هست