رفیقی گفت با من از عطار نیشابوری الهی نامه 6

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

رفیقی گفت با من کان فلانی

1 رفیقی گفت با من کان فلانی حلالی می‌خورد قوت جهانی

2 که جزیت از جهودان می‌ستاند وز آنجا می‌خورد، به زین که داند

3 بدو گفتم که من این می‌ندانم من آن دانم که من ننگ جهانم

4 که باید صد جهود بس پریشان که تا خواهند از من جزیت ایشان

5 تو گر کم کاستی خویش بینی بسی از خود سگی را بیش بینی

6 وجودت با عدم درهم سرشتست که این یک دوزخ و آن یک بهشتست

7 اگر یک بیخ ازین دوزخ نماندست بسی سگ بستهٔ آن کخ بماندست

8 اگر صد بار روزی غُسل سازی چو با خویشی نهٔ جز نانمازی

عکس نوشته
کامنت
comment