-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد چرا لب شکرین از شراب بگدازد
2 خوش آن بدن که ز می در قبا چو گل روید نه آنکه همچو شکر در گلاب بگدازد
3 بر آن سرم که چراغی ز روغنم ماند دمی که این تن بیخورد و خواب بگدازد
4 گهی ز غم جگر پاره ام کباب شود دمی ز غصه دلم چون کباب بگدازد
5 بدلفروزی شمع جمال او نرسد هزار سال اگر آفتاب بگدازد
6 فغانی از طلب کیمیا نیاساید مگر دمی که درین اضطراب بگدازد