گلی که از نفسش مشک از بابافغانی شیرازی غزل 183

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد

1 گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد چرا لب شکرین از شراب بگدازد

2 خوش آن بدن که ز می در قبا چو گل روید نه آنکه همچو شکر در گلاب بگدازد

3 بر آن سرم که چراغی ز روغنم ماند دمی که این تن بیخورد و خواب بگدازد

4 گهی ز غم جگر پاره ام کباب شود دمی ز غصه دلم چون کباب بگدازد

5 بدلفروزی شمع جمال او نرسد هزار سال اگر آفتاب بگدازد

6 فغانی از طلب کیمیا نیاساید مگر دمی که درین اضطراب بگدازد

عکس نوشته
کامنت
comment