چند فارغ از نشاط درد از نظیری نیشابوری غزل 481

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

چند فارغ از نشاط درد و درمان زیستن

1 چند فارغ از نشاط درد و درمان زیستن همچو خون مرده زیر پوست پنهان زیستن

2 شوق و این ناآشنایی؟ عشق و این بی نسبتی؟ تشنه دیدار وانگه در بیابان زیستن

3 خوبی از اندازه بیرون می بری انصاف نیست دشمن جان بودن و شیرین تر از جان زیستن

4 دیده پراشک و زبان پر شکر مشکل حالتیست با چنین نازک دلی ها سخت پیمان زیستن

5 عیش میخواران مفلس را چراغ خلوتم بایدم از خانه همسایه پنهان زیستن

6 تا سحر با ساز و صحبت تا به شب در گشت و سیر همچو گل طرفی نبستم از پریشان زیستن

7 مشت خاشاک «نظیری » شعله ای کرد و نشست باد شمع انجمن را تا به پایان زیستن

عکس نوشته
کامنت
comment