- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را چهره گشا تمام کن جلوهٔ ناتمام را
2 سوز و گداز حالتی است باده ز من طلب کنی پیش تو گر بیان کنم مستی این مقام را
3 من بسرود زندگی آتش او فزوده ام تو نم شبنمی بده لالهٔ تشنه کام را
4 عقل ورق ورق بگشت عشق به نکته ئی رسید طایر زیرکی برد دانهٔ زیر دام را
5 نغمه کجا و من کجا ساز سخن بهانه ایست سوی قطار می کشم ناقهٔ بی زمام را
6 وقت برهنه گفتن است من به کنایه گفته ام خود تو بگو کجا برم هم نفسان خام را