چند رنجانی نگارا این دل از سنایی غزنوی غزل 11

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را

1 چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را یا سلامت خود مسلم نیست مر عشاق را

2 هر کرا با عشق خوبان اتفاق آمد پدید مشتری گردد همیشه محنت مخراق را

3 زآنکه چون سلطان عشق اندر دل ماوا گرفت محو گرداند ز مردم عادت و اخلاق را

4 هر که بی اوصاف شد از عشق آن بت برخورد کان صنم طاقست اندر حسن و خواهد طاق را

5 ذره‌ای از حسن او در مصر اگر پیدا شدی دل ربودی یوسف یعقوب بن اسحاق را

6 گر سر مژگان زند بر هم به عمدا آن نگار پیکران بی جان کند مر دیلم و قفچاق را

7 هر که روی او بدید از جان و دل درویش شد زر سگالی کس ندید آن شهرهٔ آفاق را

عکس نوشته
کامنت
comment