چند بیهوده دلا اینهمه افغان از نیر تبریزی غزل 126

نیر تبریزی

آثار نیر تبریزی

نیر تبریزی

چند بیهوده دلا اینهمه افغان از من

1 چند بیهوده دلا اینهمه افغان از من رخ ز من اشک ز من دیدۀ گریان از من

2 آنشد ایخواجه که از جانرود پای شکیب کانزمان دست زمن بود و گریبان از من

3 عاقلان با همه شوریده دلی حیرانم کز چه طفلان سرشکند هراسان از من

4 خواستم پیش تو گویم غم دل ترسیدم شود آنزلف گرهگیر پریشان از من

5 که شبیخون زده بر کشور دل باز که چشم میبرد گوهر ناسفته بدامان از من

6 ضعفم از پای درآورد بنال ایدل زار بلکه بیزار شود شحنۀ زندان از من

عکس نوشته
کامنت
comment