زهی چابک زهی شیرین بنامیزد از سنایی غزنوی غزل 114

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

1 زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد زهی خسرو زهی شیرین بنامیزد بنامیزد

2 میان مجلس عشرت ز گم گویی و خوشخویی زهی سوسن زهی نسرین بنامیزد بنامیزد

3 میان مردمان اندر ز خوش خویی و دلجویی زهی زهره زهی پروین بنامیزد بنامیزد

4 دو قبضه جان همی باشد به غمزه ناوک مژگانت زهی ناوک زهی زوبین بنامیزد بنامیزد

5 خرد زان صورت و سیرت همی عاجز فروماند زهی آیین زهی آذین بنامیزد بنامیزد

6 مرا گفتی تویی عاشق بدین ره جان و دل در باز زهی فرمان زهی تلقین بنامیزد بنامیزد

7 ز درد عشق خود رستم ز درد خویشتن بینی زهی شربت زهی تسکین بنامیزد بنامیزد

8 چو چشم و شکل دندانت ببینم هر زمان گویم زهی طاها زهی یاسین بنامیزد بنامیزد

9 گل افشان شد همی چشمم ز نعل سم یک رانت زهی امکان زهی تمکین بنامیزد بنامیزد

10 سگی خواندی سنایی را وانگه گفتی آن من زهی احسان زهی تحسین بنامیزد بنامیزد

عکس نوشته
کامنت
comment