لطفی به تحت هر نگه خشمگین از غالب دهلوی غزل 205

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

لطفی به تحت هر نگه خشمگین شناس

1 لطفی به تحت هر نگه خشمگین شناس آرایش جبین شگرفان ز چین شناس

2 بازآ که کار خود به نگاهت سپرده ایم ما را خجل ز تفرقه مهر و کین شناس

3 بی پرده تاب محرمی راز ما مجوی خون گشتن دل از مژه و آستین شناس

4 داغم که وحشت تو بیفزود ز انتظار جز صید دام دیده نباشد کمین شناس

5 می خواهد انتقام ز هجران کشیدنی خونگرمی دل از نفس آتشین شناس

6 آرایش زمانه ز بیداد کرده اند هر خون که ریخت، غازه روی زمین شناس

7 در راه عشق شیوه دانش قبول نیست حیف ست سعی رهرو پا از جبین شناس

8 از دهر غیر گردش رنگی پدید نیست این روضه را سراب گل و یاسمین شناس

9 حسرت صلای ربط سر و دست می زند نقش ضمیر شاه ز تاج و نگین شناس

10 بی غم نهاد مرد گرامی نمی شود زنهار قدر خاطر اندوهگین شناس

11 دور قدح به نوبت و میخوارگان گروه آوخ ز ساقیان یسار از یمین شناس

12 غالب مذاق ما نتوان یافتن ز ما رو شیوه نظیری و طرز حزین شناس

عکس نوشته
کامنت
comment