بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش از بیدل دهلوی غزل 1818

غزل 1818 ام از 2828 غزلیات

ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش

1 ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش تا توانی در شکست رنگ ‌کوش

2 تا نفس باقیست ما و من بجاست شمع بی‌کشتن نمی‌گردد خموش‌

3 زندگی در ننگ هستی مردنست خاک‌گرد و، عیب ما و من بپوش

4 زبن خمستان گرمی دل برده‌اند همچو می با خون خود چندی بجوش

5 از جراحت‌زار دل غافل مباش رنگها دارد دکان گلفروش

6 عشق اگر نبود هوس هم عالمی‌ست نیست خون دل ‌گوارا، می بنوش

7 خاک من بر باد رفت و خامشم همچو صبحم در نفس خون شد خروش

8 تر دماغان از مخالف ایمنند گاه خشکی باد می‌پیچد به ‌گوش

9 یارب از مستی نلغزد پای من اشک مینا خانه‌ای دارد به دوش

10 زندگانی نشئهٔ وهمش رساست تا نمی‌میری نمی‌آیی به هوش

11 گر لباس سایه از دوش افکنی می‌کند عریانیت خورشید پوش

12 یأس بر جا ماند و فرصت ها گذشت امشب ما نیست جز اندوه دوش

13 تا مگر بیدل دلی آری به دست در تواضع همچو زلف یار کوش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش

شاعر شعر ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش چه کسی است ؟

شاعر شعر ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش بیدل دهلوی می باشد.

شعر ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش چیست ؟

قالب شعر ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش غزل است

مضمون اصلی شعر ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر