برنشین ای از جلال الدین محمد مولوی غزل 825

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

برنشین ای عزم و منشین ای امید

1 برنشین ای عزم و منشین ای امید کز رسولانش پیاپی شد نوید

2 دود و بویی می‌رسد از عرش غیب ای نهانان سوی بوی آن پرید

3 هر چه غفلت کور و پنهان می‌کند دود بویش می‌کند آن را سپید

4 ما ز گردون سوی مادون آمدیم باز ما را سوی گردون برکشید

5 همچو مریم سوی خرمابن رویم زانک خرمایی ندارد شاخ بید

6 بس کن و از حرف در معنی گریز چند معنی را ز حرفی می‌مزید

7 این مزیدن طفل بی‌دندان کند گر شما مردید نان را خود گزید

عکس نوشته
کامنت
comment