سیف فرغانی

سیف فرغانی

سیف فرغانی
سیف فرغانی

دلستانی که بجان نیست امان از سیف فرغانی غزل 311

غزل 311 ام از 736 غزلیات

دلستانی که بجان نیست امان از چشمش

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

1 دلستانی که بجان نیست امان از چشمش شد بیکبار پر از فتنه جهان از چشمش

2 دوست هرجا که نظر کرد بتیر غمزه زخم خورده دل صاحب نظران از چشمش

3 هرچه از دیدن آن دوست ترا مانع شد گر همه نور بصر بود بران از چشمش

4 ببراتی که ندارد دل خلقی بستد نرگس تازه که آورد نشان از چشمش

5 دل بخونابه اشک از مژه پیدا آورد آنچه در مخزن جان داشت نهان از چشمش

6 نزد سلطان روم ای دلبر و گویم زنهار بده انصافم و دادم بستان از چشمش

7 هرکرا عشق تو زد نشتر غم بر رگ جان خون دل باز گرفتن نتوان از چشمش

8 همچو من بر سر کوی تو بسی سوخته هست روی بر خاک درو آب روان از چشمش

9 هرکه در مطبخ سودای تو غم خورد بریخت آب در صورت خون بر سر نان از چشمش

10 هرکرا چشم تو باشی همه چیزی بیند زآنکه غایب نبود کون و مکان از چشمش

11 سیف فرغانی چون دیده بپوشیدی ازو عیب از دیده خود دان و مدان از چشمش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دلستانی که بجان نیست امان از چشمش

شاعر شعر دلستانی که بجان نیست امان از چشمش چه کسی است ؟

شاعر شعر دلستانی که بجان نیست امان از چشمش سیف فرغانی می باشد.

شعر دلستانی که بجان نیست امان از چشمش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دلستانی که بجان نیست امان از چشمش چیست ؟

قالب شعر دلستانی که بجان نیست امان از چشمش غزل است

مضمون اصلی شعر دلستانی که بجان نیست امان از چشمش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
سیف فرغانی

دلستانی که بجان نیست امان از سیف فرغانی غزل 311

غزل 311 ام از 736 غزلیات
بنر