-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزی میان بادیه بر لشکر عجم دست عرب چو غمزهٔ ترکان سنان کشید
2 دیوان میغ رنگ سنانکش چو آفتاب کز نوک نیزهشان سرکیوان زیان کشید
3 میغ از هوا به یاری آ میغ چهرگان آمد ز برق نیزهٔ آتش فشان کشید
4 ما عاجز دو میغ که بر دامن فلک قوس قزح علامتی از پرنیان کشید
5 من در کمان نظاره که ناگه برید بخت چون آب در دوید و چو آتش زبان کشید
6 گفتا مترس ازین گره ناخدای ترس کاینک خدای کعبه بر ایشان کمان کشید