1 قاصدی از گرد جولانش به هرسو میدود از پی گرد نگاهش چشم آهو میدود
2 حسرت جاویدش از هر قطره خون گل میکند خضر در دنبال ناوک خورده او میدود
3 در سواد زلفش از تاراج شوخی خواب نیست وحشی رم خوردهای از هر سر مو میدود
4 خنده پنهان به رسوایی جنون بر میدهد دل کجا دیگر به ذوق آن سر کو میدود
5 مینویسم نامه و از هر سر مویم اسیر قاصد دیگر ز شوق آن جفاجو میدود
دیدگاهها **