ای بسته دل اندر از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 20

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

ای بسته دل اندر خوان طمع

1 ای بسته دل اندر خوان طمع وی خسته تن از پیکان طمع

2 ای مرغ دلت پیوسته کباب از نائرۀ سوزان طمع

3 فریاد که آب رخت را ریخت بر خاک مذلت، نان طمع

4 حیف است یوسف طبع عزیز در بند و غل زندان طمع

5 از گنج قناعت بی خبری ای دل که شدی ویران طمع

6 یا آنکه بنه دندان به جگر یا آنکه بکش دندان طمع

7 یا گوش بهر بد و نیک بده یا آنکه به بند زبان طمع

8 بر حالت مفتقرت جانا رحمی کن و بستان جان طمع

عکس نوشته
کامنت
comment