-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزی که به میعاد نیامدی
2 به سایه تلخ این سدر کهنسال
3 نگران جهت ها نشدم
4 نه هیس هیس بیشه پریشانم کرد
5 نه مویه گزها
6 کله گرفته
7 از هجوم تشباد
8 رنگ برشته گندمزار
9 و بوی گرمسیری کنار رسیده
10 غریزه بی قرارم را برتاباند
11 و اشتیاق کشمکشی از جگر
12 به پنجهه ها شراره جهاند
13 چه کسی آمده است و کی به یاد می آورد ؟
14 وسوسه بیهوده ای
15 هر از چندمان به سایه می کشاند
16 تا یاوگی افقها را
17 آرایه ای از خیال برآویزیم
18 به سایه شیرین سدر
19 در بوی گرمسیری کنار رسیده می پیچم
20 همین کافی است
21 و افق ها را به نیشخند زخمه می زنم
22 پس به خنجر سوزانی
23 تصویری حک می کنم به درخت
24 و کرکسی بر آن می گمارم
25 به رسم یادگاری
26 به شعر نشستن
27 در انزوایی کوچک
28 گرداگردت
29 کارخانه و آدم ها
30 شب پر حادثه و پاهای پر رفتار
31 تو جزیره ای به ورطه آهن
32 یا آهن ها در تو ؟
33 به شعر اندیشیدن
34 در ازدحام آدم و آهن
35 و خیالت در آونگ
36 به سایه سهماگین جراثقال ها
37 و هول هایل سودا
38 تو به کشتی نشسته ای یا دریا ؟
39 هم به پندار تو آدمی
40 بر برج های حایل آهن
41 اگر به بادبانیکوچک نماند
42 به بالهای لرزان زنبوری می
43 ماند
44 پر اشتها به شاخه خرما
45 به شعر نشستن
46 در اینجا
47 آرام
48 در حواشی هی ها هو
49 سری به کوچکی شبنمی
50 دلی به هیبت توفان ها
51 مردی کنار نهر گریزان
52 سایه به آب سپرده و دل به هواهای دور
53 سنگ برسنگ می غلتد
54 و گلها به شتاب
55 بر آب می گذرند
56 و آنکه ایستاده
57 در نسیم سفر می کند
58 مردی کنار نهر گریزان
59 سایه به آب سپرده و سر به خیال های پریشان
60 به شفای کدام زخم نهان می رود زائر
61 سینه کش کوه را ؟
62 چکاد پشت چکاد و گردنه از پی گردنه
63 بقعه کجاست
64 کجاست ضریح کبود
65 گرداب جوشان معجزه کجاست ؟
66 چکاد پشت چکاد و گردنه از پی گردنه
67 بلندترین چکاد
68 دروغگاه چکاد بلندتری است
69 و گیتی به تمامی
70 چکادی دست نیافتنی
71 بقعه کجاست که
72 چکاد به چکاد فریبت می دهد
73 و تو از فراز به فرود می آیی
74 به گمان ارتفاع
75 و بقعه ها
76 که کبودی می زنند از بن دره
77 ها
78 به چه درد و چه پیچ و تاب
79 بالا می کشد این ماه خود را
80 تا بقعه برسد به بدر به کمال
81 هلال آن سوی بدر است و باز
82 زائر خسته گردنه را
83 به شفای ندانم کدام زخم نهان
84 بالا می رود
85 از فراز به فرود
86 چه پروا
87 بادبان از ورق پاره ها داریم
88 و دفتری قطور در گریبان
89 می رانیم
90 بر موجزار حادثه
91 شعر بر کاغذ نوشه می شود اما
92 نفس
93 ظرطه در غزل ما وزنده است
94 و باد
95 به شرط کرانه ما
96 معنا می شود
97 چه پروا
98 بادبان از ورق پاره ها کرده ایم
99 و ورق پاره پر شعر
100 شعر پر اندیشه
101 و اندیشه از نفس ما که شرطه دریاهای ظلمانی است
102 می وزد
103 نفسی که توفان ها را
104 آرام می کند
105 و دریا را
106 به خلیج های خلوت
107 یدک می کشد
108 چه پروا
109 باد گو بنالد و بپیچد بر خود
110 دریا در دفترهای ماست