منوچهر آتشی

منوچهر آتشی

منوچهر آتشی
منوچهر آتشی

چشم تو آبی نبود از منوچهر آتشی اشعار پراکنده 4

اشعار پراکنده 4 ام از 55 اشعار پراکنده

چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود

1 چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود

2 که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده سرگردان کرد

3 هر زن اگر دریاچه ای بوده یا نگینی آبی در انگشتر

4 حساب کنید من به گرداب چند دریاچه ی مرده

5 یا در انگشتان چند زن آبی غرق شده ام

6 نام مرا نام تو دیوانه کرد

7 و آن چه یافتم آخر کار نه فیروزه بود نه زمرد کوه های شرق

8 چخماقی بود از جنس آتش های کیهان

9 که به ژرفاهای گم دریای فارس

10 خیس خورده و مرجانی شده بود

11 جنس من آبی نبود نام تو آبی بود

12 تو مثل لاله ی پیش از طلوع دامنه ها

13 که سر به صخره گذارد

14 غریبی و پاکی

15 تو را ز وحشت توفان به سینه می فشردم

16 عجب سعادت غمناکی ! دیدار درفلق

17 وقتی ستارگان سحرگاهی

18 بر ساقه ی سپیده تکان می خورد

19 و سحر ماه، نخل جوان را در خلسه ی بلوغ می آشفت

20 وقتی که روح محتشم خرما

21 در طاره ی شکفته کبکاب

22 و چاشتبند کهنه ی چوپان

23 آواز بال فاخته را می شنفت

24 وقتی که فاخته پر می گشود از آبخور سوی خرمن

25 از کوره راه شیری مشرق

26 با کرّه ی تکاور نو زینم

27 ای غرق در لباس گلباف روستا!

28 اسب سفيد وحشی

29 بر آخور ایستاده گران ‎سر

30 اندیشناک سینه مفلوک دشتهاست

31 اندوهناک قلعه خورشید سوخته ‌ست

32 با سر غرورش امّا دل با دریغ ریش

33 عطر قصیل تازه نمی گیردش به خویش

34 اسب سفید وحشی ، سیلاب دره ‎ها

35 بسیار صخره ‎وار که غلتیده بر نشیب

36 رم داده پر شكوه گوزنان

37 بسیار صخره ‎وار ، که بگسسته از فراز

38 تازانده پر غرور پلنگان

39 اسب سفيد وحشی ، با نعل نقره‎گون

40 بس قصّه‎ها نوشته به طومار جاده‎ها

41 بس دختران ربوده زِ درگاه غرفه‎ها

42 خورشید بارها به گذرگاه گرم خویش

43 از اوج قلّه بر کفل او غروب کرد

44 مهتاب بارها به سراشیب جلگه‎ ها

45 بر گردن ستبرش پیچید شال زرد

46 کهسار بارها به سحرگاه پر نسیم

47 بیدار شد زِ هلهله سم او زِ خواب

48 اسب سفید وحشی اینک گسسته یال

49 بر آخور ایستاده غضبناک

50 سم می‎ زند به خاک

51 گنجشکهای گرسنه از پیش پای او

52 پرواز می‎کنند

53 یاد عنان گسیختگیهاش

54 در قلعه‎های سوخته ره باز می ‌کنند

55 اسب سفید سركش

56 بر راکب نشسته گشوده است یال خشم

57 جویای عزم گمشده اوست

58 می ‎پرسدش زِ ولوله صحنه ‎های گرم

59 می سوزدش به طعنه خورشیدهای شرم

60 با راکب شکسته ‎دل امّا نمانده هیچ

61 نه تركش و نه خفتان ، شمشیر مرده است

62 خنجر شکسته در تن دیوار

63 عزم سترگ مرد بیابان فسرده است :

64 اسب سفيد وحشی ! مشکن مرا چنین

65 بر من مگیر خنجر خونین چشم خویش

66 آتش مزن به ریشه خشم سیاه من

67 بگذار تا بخوابد در خواب سرخ خویش

68 گرگ غرور گرسنه من » …

69 « اسب سفید وحشی !

70 شمشیر مرده است

71 خالی شده‌ست سنگر زینهای آهنین

72 هر مرد کاو فشارد دست مرا زِ مهر

73 مار فریب دارد پنهان در آستين » …

74 « اسب سفید وحشی !

75 در بيشه‎زار چشمم جویای چیستی ؟

76 آنجا غبار نیست ، گلی رسته در سراب

77 آنجا پلنگ نیست ، زنی خفته در سرشک

78 آنجا حصار نیست ، غمی بسته راه خواب » …

79 « اسب سفید وحشی !

80 سر با بخور گند هوسها بیاکنم

81 نیرو نمانده تا که فرو ریزمت به کوه

82 سینه نمانده تا که خروشی به پا کنم »

83 « اسب سفید وحشی !

84 خوش باش با قصیلِ ‎تر خویش »

85 « اسب سفید وحشی امّا گسسته یال

86 اندیشناک قلعه مهتاب سوخته‌ست

87 گنجشکهای گرسنه از گرد آخورش

88 پرواز کرده ‎اند

89 یاد عنان گسیختگی هاش

90 در قلعه‎ های سوخته ره باز كرده‎ اند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود

شاعر شعر چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود چه کسی است ؟

شاعر شعر چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود منوچهر آتشی می باشد.

شعر چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود چیست ؟

قالب شعر چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود اشعار پراکنده است

مضمون اصلی شعر چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر