-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مثل شبی دراز
2 با هر چه روزگار به من داد
3 با هر چه روزگار گرفت از من
4 مثل شبی دراز
5 در شط پاک زمزمه خویش می روم
6 با من ستاره ها
7 نجواگران زمزمه ای عاشقانه اند
8 و مثل ماهیان طلایی شهاب ها
9 در برکه های ساکت چشمم
10 سرگرم پرفشانی تا هر کرانه اند
11 همراه با تپیدن قلبم پرنده ها
12 از بوته های شب زده پرواز می کنند
13 گل اسب های وحشی گندمزار
14 از مرگ عارفانه یک هدهد غریب
15 با آه دردناکی لب باز می کنند
16 با هر چه روزگار به من داد هیچ و هیچ
17 با هر چه روزگار گرفت از من
18 با کولبار یک شب بی ياد و خاطره
19 با کولبار یک شب پر سنگ اختران
20 تنها میان جاده نمناک می روم
21 مثل شبی دراز
22 مثل شبی که گمشده در او چراغ صبح
23 تا ساحل اذان خروسان
24 تا بوی میش ها
25 تا سنگلاخ مشرق بی باک می روم
26 سلام
27 به پوست سبز آب ، به پوست سبزه ی تو
28 که زیر پوست سفید روز می گردد
29 به دست تو ، که از میان آن همه سبزی
30 مانند ساقه ی تر در می ايد
31 و ساقه ی گل سرخی در شعر می گذارد
32 بالای شعر خسته ی من نازنین
33 غمگین منشین
34 در زیر این کتیبه ی فرسوده من خفته ام
35 محتاج دست سبز تو ، محتاج سبزه ی روح تو
36 بنشین
37 دامن کنار دماغم بگستر
38 طنین خنده بیفکن در سنگ
39 طنین خنده بیفکن در واژه
40 بخوان ، بخوان چنان
41 کند که خون سبز رقص فواره
42 از سنگ استخوان .
43 سلام
44 به پوست سبزه ی تو
45 که زیر پوست قهوه ای پاییز مانند آب می وزد
46 از هفت بند نی استخوان من
47 به هفت حلقه ی گیسوی تو
48 سلام .
49 جاده گفتی یعنی رفتن ؟
50 جاده یعنی تکرار همین واژه ؟
51 دریغ !
52 دوست دانایم دانا باش
53 که حقیقت بس غمناکتر است
54 جاده رفتن نيست
55 که تو بتوانی با آسانی چند کمند
56 سوی آفاقی چند،از پی صید ابعاد زمان اندازی
57 که به دام آری آهوهای می روم و خواهم رفت و خوا….
58 که به بند آری آهوهای چست زمان را
59 جاده رفتن نيست،جاده مصدر نيست
60 جاده تکرار یک صیغه ی غربت بار است
61 جاده یک صیغه که تکرارش
62 گردبادی است که با خود خواهد برد
63 که برد
64 هر چه برگ و بر باغ دل تو
65 هر چه بال و پر پروانه ی پندار مرا .
66 جاده رفتن نيست
67 جاده طومار و نواری نه و جوباری
68 جاده يعنی رفت
69 رفت ، رفت
70 همين !