-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کنون رؤیای ما باغی است
2 بن هر جاده اش میعادگاهی خرم و خوش بو
3 سر هر شاخه اش گلبرگ های نازک لبخند
4 به ساق هر درختش یادگاری ها
5 و با هر یادگاری نقش یک سوگند
6 کنون رؤیای ما باغی است
7 زمین اما فراوان دارد اینسان باغ
8 که برگ هر درختش صدمه ی دیدارها برده است
9 که ساق هر درختش نشتر سوگند ها خورده است
10 که آن سوگند ها را نیز
11 همان نشتر که بر آن کنده حک کرده است ، بر این کنده حک کرده
12 است ، با یار دگر اما
13 که
14 گر شمشیر بارد از
15 کنون رویای ما باغی است
16 بن هر جاده اش میعادگاهی خرم و خوش ، لیک
17 بیا رسم قدیم یادگاری را براندازیم
18 و دل را خوش نداریم از خراش ساقه ای میرا
19 بیا تا یادگار عشق آتش ریشه ی خود را
20 به سنگ سرخ دل با خنجر پیوند بتراشیم
21 که با ران فریبش نسترد هرگز
22 که توفان زمانش نفکند از پا
23 که باشد ریشه ی پیمان ما در سینه ی ما زنده تا باشیم