-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نه شهرهای ویران، نه باغهای سبز
2 دنیای پیش رویمان برهوتیست
3 تا آنسوی نهایت، تا … هیچ …
4 دیگر در ما
5 شور گلایه هم نیست
6 شور گلایه از بد، دشنام با بدی
7 دیگر در ما شور مردن هم نیست
8 رود شقاوت ما جاریست
9 تا چشمه سارِ خشک شکایت، تا … هیچ …
10 ما گله را سپردیم
11 به دره های پر گرگ.
12 کاریزهای ویران را
13 به فوج سوگوار کبوتر ها،
14 و بافه های فربه جو را
15 به اسبهای باد سپردیم.
16 ما راه افتادیم
17 از خشکسالِ فرجام،
18 تا چشمه ی بدایت …
19 تا … هیچ …
20 یاران ناموافق
21 در چارراهِ خستگی از هم جدا شدند
22 این یک درون معبد پندار ماند
23 آن یک به کنج صومعه ی اعتکاف
24 و هیچ یک
25 ـ با آنکه هیچ یک،
26 سیمرغ را دروغ نمی انگاشت ـ
27 بالا نکرد سر سویِ منشورِ قاف…
28 یاران ناموافق دیگر
29 با چاشبند خالی چوپانی
30 از راهکوره های برگشت
31 ردّ قبیله های کهن بگرفتند
32 و انتظارِ واقعه را
33 این یک کجاوه بند لیلی شد
34 و آن دیگری،
35 میرآخور فسیله ی مجنون،
36 اما
37 در انحنای جاده ی تاریخ
38 ارابه ای غبار نیفشاند
39 از بیستون سرخ حکایت، تا ما، تا هیچ …
40 ما، باز باختیم
41 اسبِ “کرند” مجنون
42 و ناقه ی سفید لیلا را
43 ـ با تیشه ی کذایی “استاد”
44 در کاروانسرایِ دیدار
45 ـ در بازگشت ـ
46 یک شب، بهای نانخورشی
47 و مزد خوابگاهی از کاه،
48 پرداختیم
49 ما راه اوفتادیم، از نو
50 از کاروانسرای نهایت، تا …