-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آه که چه میگویم و چگونه بگویم
2 همیشه
3 همیشه بیتو گذشته است جهان
4 و میگذرد
5 همیشه
6 همیشه بیتو چرخیده است زمین
7 و میچرخد
8 چگونه بگویم آه
9 همیشه
10 هرچند اما
11 تو بیجهان نگذشتهای بر من
12 و بیزمین نچرخیدهای گردم
13 همیشه بودهای و نبودهای
14 همیشه ، هستی و نیستی
15 و دور که شدهام از پندارم
16 زمین چرخیده است
17 زمان گذشته است
18 و غزالان به درهها زاییدهاند
19 بیآنکه تبی فرا رسیده باشد اعصاب نباتیم را
20 چگونه بگویم آری
21 که بیتو نبودهام هرگز
22 که بیتو من هرگز
23 نچرخیدهام
24 به کردار سنگ یاوهای همراه زمین
25 گرد هیچ آفتابی
26 و نروییدهام
27 چنان گیاهی
28 کناره سنگی
29 تا نه انتظار نزول انگشتانت به چیدنم
30 تقدیری بوده باشد منتظر
31 در ریشه
32 چگونه بگویم آه
33 که معنی نمیدهم بیتو
34 چنان که معنی نمیدهد جهان
35 بیما
36 (اشعار منوچهر آتشی)
37 کجای جهان بگذارم ات
38 تا زیباتر شود آنجا ؟
39 ستاره به ستاره
40 به جادوی ذهن و بال شهاب
41 گرداندهام
42 کاکل گلبویت را
43 به هر ستاره
44 تاری دادهام
45 طرهای به هر منظومه
46 به هر کهکشان دستهای
47 به کیهان
48 عطری دادهام
49 که میگردد گیج
50 گرد خویش
51 کوچه به کوچه رفتهام
52 شهر به شهر
53 دیار به دیار
54 نامات را
55 به یاد هر پنجره آوردهام
56 به یاد هر چارراه
57 به یاد هر بندر
58 وفرودگاه
59 تا نظام یافته
60 آشناییها
61 نظام یافته
62 تپشها
63 و جهانی شده
64 زبان اندوه
65 برگ به برگ
66 بردهام طراوت رخسارت را
67 با بال پروانه و تار موی نسیم
68 درخت به درخت
69 و جنگل به جنگل
70 وسبزینهی جانات را
71 قسمت کردهام
72 میان خشکهای جهان
73 تا جان یافته باشد هر چیز
74 و ایستاده باشد هر چیز
75 کمربسته
76 برابر بلندای خرمات
77 کجای جهان بگذارمات
78 تا زیباتر شود آنجا ؟
79 برگ به برگ و ساقه به ساقه
80 به باغهای جهان دادهام
81 نامات را
82 و چشمانات را
83 به آسمان دادهام
84 تا ببینی مرا هم
85 که نمیبینم جز تو را
86 با هزار چشم و هزار ستارهی مساماتام
87 منوچهر آتشی
88 گفتم : سلام
89 آمدهام تا دوباره بنویسمت
90 و هیزم کلمه ریختم آنجا
91 گفتم : میخواهم بدانم نون نامت
92 چه گونه بر تنور حس امروزم میچسبد
93 وامروز نبضم
94 چه انفجاری خواهد داشت
95 وقتی بگویم دوستت دارم
96 میخواهم دوباره بچینمت
97 ای میوهی رسیدهی کامل
98 ای اتفاق هر نفس افتادنی
99 ای گوشت شیرین خالص تابستان
100 میخواهم دوباره بخوانمت
101 تا دوباره خواندنت را
102 پرندگان مهاجر ترانهی اشتیاق وطن کنند
103 و آسمان غروب پاییزی
104 یکسره کهکشانی از ترانه و پرواز شود
105 (اشعار منوچهر آتشی)
106 همه جا میبینمات
107 به درخت و پرده و آینه
108 نمیدانم اما
109 تو مرا دنبال میکنی
110 یا من تو را
111 ای چشم شیرین زیبا
112 به گلها میبینیم و میبینمات
113 به گلها نشستهای و میبینیم
114 بر آب مینگرم و میبینمات
115 در آب میلرزی و میبینیم
116 تو مرا جستوجو میکنی یا من تو را ای چشم شیرین دلربا
117 همه رویاهایم را نیلوفری کردهای
118 و همه خیالهایم را به بوی شراب آغشتهای
119 همهجا
120 گرمای خانه و جان و جهان است حضورت
121 ولی چشم که باز میکنم
122 نمیبینمات دیگر
123 با آنکه میدانم
124 تو میبینیام همه جا
125 من شیدای توام
126 یا تو مرا گرفتهای به بازوی سودا
127 ای چشم شیرین بیپروا
128 منوچهر آتشی
129 بنشین تا بنویسمت
130 برخیز تا ببینمت
131 بخرام تا بخوانمت به آواز چکاو و قناری
132 واژه هایم
133 بر تابستان پیکرت عریانی
134 بر زمستان اندامت
135 کرک و مخمل و بارانی است
136 واژه هایم
137 زلف و گریبانت را
138 عطر و ستاره
139 وحجاب و وسوسه اند
140 ترانه هایم
141 به هیئت اندامت
142 در ایوان و اتاق
143 در آشپزخانه و حیاط
144 می چرخند
145 می خندند
146 می لندند و می خوانند
147 واژه هایم
148 به زلالی دستت
149 و به ظرافت انگشتانت
150 بر کاکل لادنی می بارند
151 ساقه یاسی می کشنند
152 و شهوت کاکتوسی را بر می انگیزند
153 چه روز بود
154 از چه سال
155 پگاه یا پسینگاه ؟
156 که از بیشه زار خیالم بیرون خرامیدی
157 گیسو حجاب عریانی
158 و شرم را
159 شیطان شکیباییم کردی ؟
160 چه شب بود
161 به چه ماه
162 که به تالار شعرم درآمدی
163 پیدا و پنهان از پس ستونها
164 و یورش بردی به خلوت پرهیزم
165 به شور و کرشمه و آواز ؟
166 برخیز تا بسرایمت
167 بخرام تا بخرانمت
168 پیش آی تا ببوسمت
169 (اشعار منوچهر آتشی)
170 یا انگشتی بر لبان
171 نمی توان با یک دل دو عشق را از گردنه ها گذراند
172 هرزگان می توانند
173 یکی از دل ها عاشق ترین باید بمیرد
174 هرزگان نمی دانند
175 شاید راه دیگری باشد
176 تو می گویی
177 می توان به غریزه ی سازش بازگشت
178 کبک سفید در زمستان قطبی
179 بوآ ی سبز بر درختان جنگلی
180 آهوبره ی خالدار میان بهار گرمسیری
181 شیادان می توانند
182 شاید راه دیگری هم باشد
183 من می گویم
184 نامی تازه برایت بر می گزینم
185 که من بدانم و تو فقط
186 نامی که از میان برگ های شعر من پر بکشد
187 چهچهی بزند یا سوتی بلند
188 عشوه ای بگشاید به شکفتن غنچه وار
189 اشکی از عذار فروچکاند
190 و هرکس گمان کند که مخاطب اوست
191 اما فقط من و تو یقین کنیم
192 عاشقان می توانند
193 نمی توان با یک دل دو عشق را از گردنه ها گذراند
194 اگر می خواهی بمیرم
195 خنجر و فنجان زهر را دور انداز
196 لبخندی بخلان در جانم
197 یا انگشتی بگذار بر لبانم
198 همین
199 عاشقان می توانند
200 (اشعار منوچهر آتشی)