کام دلم نشد ز دهانت روا هنوز از اوحدی مراغهای غزل 415
1. کام دلم نشد ز دهانت روا هنوز
و آن درد را که بود نکردم دوا هنوز
«دیوان اشعار» مجموعهای گردآوریشده از آثار اوحدی مراغهای است که شامل 6 فهرست («باب») است و در هر باب نکات حکایتی و موضوعی ارائه میکند.
1. کام دلم نشد ز دهانت روا هنوز
و آن درد را که بود نکردم دوا هنوز
1. دل در غم او بکاست، میباید گفت
این واقعه از کجاست؟ میباید گفت
1. تو از رنگی که بر گردی کجا همرنگ ما باشی؟
که ما را میرسد رندی و بیباکی و قلاشی
1. چون یاد کنم طبع طربناک ترا
و آن صورت خوب و سیرت پاک ترا