1 ای شب تو علی رغم بدآموز مرو شمع طرب مرا برافروز مرو
2 ای صبح به جان او که امشب تو میا وای شب به جمال او که امروز مرو
1 از روی تو من همیشه گلشن بودم وز دیدن تو دو دیده روشن بودم
2 گفتم به دعا چشم بد از روی تو دور جانا مگر آن چشم بدت من بودم
1 من مهر تو در میان جان بنهادم تا مهر تو در سر زبان بنهادم
2 تا دل زهمه جهان کرانه بگرفت پا از سخن تو در میان بنهادم