1 الا ای باد عنبر بوی مشکین ندیم و مونس عشاق مسکین
2 شفا و راحت هر دردمندی دوا و چارهٔ هر مستمندی
3 علاج سینهٔ دل خستگانی مداوای به غم پیوستگانی
4 تو آری نامه از یاران به یاران تو سازی مرهم امیدواران
1 چه کم گردد خدایا از خدائیت چه نقصان آید اندر پادشائیت
2 که گر بیچارهای کامی بیابد دلافگاری دلارامی بیابد
3 خداوندا اگر چه دورم از یار از او ببریدهام امید یکبار
4 و گرچه روزگارم زو جدا کرد فراقش جامهٔ صبرم قبا کرد
1 به بهتر طالع و فرخندهتر فال دوم روز رجب در نون الف ذال
2 به نظم آوردم این درد دل ریش به هر کس باز گفتم قصهٔ خویش
3 دو هفته هفتصد بکر از عماری برآوردم چو خاطر کرد یاری
4 غرض آن بود کین ابیات دلسوز کند صاحبدلی بر من دعائی