1 خجسته بارگه پادشاه هفت اقلیم مقر جاه و جلالست و جای ناز و نعیم
2 به شکل شمسهٔ او آفتاب با تمکین به وضع رفعت او آسمان با تعظیم
3 فضای حضرت او دلگشا چو صحن چمن هوای خرم او جانفزا چو بوی نسیم
4 بر آشیانهٔ او عقل و روح جسته مقام بر آستانهٔ او فتح و نصر گشته مقیم
1 خوش آن نسیم که بوئی ز زلف یار آرد به عاشقی خبر یار غمگسار آرد
2 به سوی بلبل بیدل برد بشارت گل به باغ مژدهٔ ایام نوبهار آرد
3 خوشا کسی که سلامی بدان دیار برد وز آن دیار پیامی بدین دیار آرد
4 اگر نه پیک نسیم بهار رنجه شود عنایتی به سر عاشقان زار آرد