3 اثر از مثنوی روز و شب حکیم نزاری قهستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنوی روز و شب حکیم نزاری قهستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار حکیم نزاری قهستانی / مثنوی روز و شب حکیم نزاری قهستانی

مثنوی روز و شب حکیم نزاری قهستانی

1 شب دگر بار گشت آشفته که: «مرا روز ناسزا گفته»

2 گفت از روی جِدّ نه از سر لاغ «کای تبه کرده از فضول دماغ

3 گرچه عالم نورد و سیاحی نور بخشنده همچو مصباحی

4 من بسی جایها رسیدستم چیزهای عجیب دیدستم

1 روز بار دگر به جوش آمد با شب تیره در خروش آمد

2 گفت: «ای خشک مغزتر دامن چند خواهی جدل زدن با من

3 مگر آنجا که می رسی عدم است ورنه نادیده در وجود کم است

4 یاور فاسقان دزد فریب اژدها هیبت و نهنگ نهیب

1 شب چو بشنید طیره گشت عظیم گفت: «آه از جفای چرخ لئیم

2 من چو دریا کشیده ام دامن سر بزرگی همی کند با من

3 روز می گویدم سیه کاری توبه یارب از این گنه کاری

4 پس سیه پوش اگر سیه کار است در جهان زین گروه بسیار است

1 روز در تاب شد دگرباره کرد از غصه پیرهن پاره

2 گفت: «اگر بر من اعتراض کن چون سواد خودم بیاض کنی

3 من زنم صیقلت، دگر که زند؟ وز من استادوارتر که زند؟

4 عنبری لیک بویناک چو ثوم گرم و مردم کشی چو دود سَموم

1 شب یلدا سرشت زنگی رنگ دست چون برد بر سبو زد سنگ

2 گفت با آفتاب روشن دل «کز محیط فلک به مرکز گِل

3 در زمانی چو بادپیمایم همچو مرغ از هوا فرود آیم

4 تو به روز و شبی به رعنایی کرۀ خاک را بپیمایی

1 روز شد باز گرم و بر جوشید که: «مرا کی توان به گل پوشید؟

2 من که پیش تو خرد و مختصرم چندبار از جهان بزرگترم

3 نرسد با منت بزرگ سری غم خود خور که تو نه مرد خَوری

4 کمترین گنج خانه ام دریاست واپسین چاکر درم جوزاست

1 شب دگر باره در محاکا شد چون مجازات بی محابا شد

2 گفت: «شوخی و حد ببردی تو خوش خوشم نیک برشمردی تو

3 من نه آنم که نسبتم کردی سخت بی وقع و رتبتم کردی

4 پار خلوت نشین عشاقم آرزومند یار مشتاقم

1 روز را دل ز شب ملال گرفت ترک بیهوده قیل و قال گرفت

2 بر همین فصل اختصار نمود دست بردی به اعتبار نمود

3 داد شب را ز روی طعنه جواب که: «ز جام غرور مست خراب

4 کیست روشن کننده ظلمت؟ کیست صیقل دهنده عصمت؟

1 شب دامن دراز کوته رای سر بیچارگی فگند به پای

2 عاجز آمد ز حجت آوردن تاب بسیار داد بر گردن

3 سر تسلیم عاقبت بنهاد گفت با آفتاب از سر داد:

4 «تو به رتبت فرد ز من زانی که لقب تاش شاه ایرانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

3 اثر از مثنوی روز و شب حکیم نزاری قهستانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنوی روز و شب حکیم نزاری قهستانی شعر مورد نظر پیدا کنید.